مهم ترين عامل اجتماعي در زندگي هر انسان تجاربدوران كودكي در محيط خانواده است. جوانان در جريان اجتماعي شدن عواطف مختلفي را دركنار والدين تجربه مي كنند. اعضاي خانواده به حدي به هم وابسته اند كه هر نوع مشكليا مسئله يك عنصر خانواده به طور مستقيم بر زندگي ساير افراد خانواده اثر مي گذارد. تا آنجا كه اكثر روان شناسان ترجيح مي دهند براي درمان يك فرد همه خانواده را ازنزديك ملاقات كنند. اكثر نوجوانان ماجراجويند و معتقدند كه با مصرف مواد هرگز معتادنخواهند شد. با توجه به اين خصلت در دسترس بودن مواد مي تواند زمينه را براي افزايشاعتياد هموار كند.بسياري از والدين فكر مي كنند كه فرزند آنها از مصرف سيگار و سايرمواد مخدر مصون است اما به عنوان راهكار پيشگيري، والدين مي توانند به طرق مختلف درتصميم فرزندشان در ارتباط با شروع استفاده از مواد مخدر تأثيرگذار باشند:
- خودشان از سيگار، الكل و ساير مواد مخدر استفاده نكنند.
- راهنمايي ها و قواعدروشني درباره عدم استفاده از مواد فراهم آورند.
- اوقات بيشتري را با فرزندانخود بگذرانند و در خوشي و ناراحتي آنان سهيم باشند
يكروان شناس، به اعتياد به عنوان يك عمل اكتسابي يا نوع مكانيسم دفاعي نظر مي كند ومواد مخدر را به عنوان تقويت استعمال اين مواد، يا تسكين موقتي تنش و اضطراب در نظرمي گيرد. يك جامعه شناس در اين زمينه در پي تشخيص عوامل اجتماعي استعمال مواد مخدر،فشارهاي وارده به جوانان از ناحيه دوستانشان و ماهيت محيطي است كه زمينه سازاستعمال اين مواد مي شود. او استدلال مي كند كه معتاد شدن يعني پذيرفتن و اتخاذ يكنقش اجتماعيشرايط نابسامان خانوادگي و عدم رابطة صحيح والدين و حتي فقدان يكي از والدين موجب منحرف شدن جوان از روند بهنجار جامعه مي گردد. مطالعات اجتماعي حاكي از آن است كه ميزان گرايش جواناني نابسامان كه متعلق هستند به گروهها و افراد كجرو و به طبع آن ابتلا به اعتياد و انحرافات ديگر، بيش از جوانان خانواده هاي سالم است. بنابراين والدين از عوامل مهمي هستند كه مي توانند به فرد كمك كنند تا از عهدة آنچه لازمة مستقل شدن است برآيند و تبديل به بزرگسالي توانا و متكي به خود و داراي تصوير مثبت از خود و توانايي خود شود.
در مورد اعتياد به مواد مخدر در خانواده ها مي توان عنوان نمود كه شرايط خانوادگي ممكن است موجب اعتياد و آلوده شدن گردد، و در مورد جلوگيري از استعمال آن بايد عنوان نمود كه نتيجة مثبت هنگامي به بار خواهد آمد كه فرزندان در خانواده احساس عشق و امنيت كنند و در پناه محبت والدين قرار گيرند
1-خانواده را بايد كانون مهر و محبت كرد تا فرزندان هميشه جذب آن شوند؛ فرار كودكان از بعضي خانواده ها به علت جذاب بودن آن و سردي كانون خانوادگي است.
2-بايد در خانواده ، انضباط مستمر و عادلانه اي برقرار باشد.
3-بايد فضاي بازتري براي ابراز احساسات و نمود افكار فرزندان در خانواده ايجاد كرد.
4-بايد فرصت هاي مناسبي براي تجربيات موفقيت آميز در منزل و مدرسه براي كودكان فراهم شود.
5-بايد تلاش كرد تا يك محيط خانوادگي با ثبات به وجود آيد.
6-پدران و مادران بايد خود را به عنوان الگويي از فعاليت و مقاومت در برابر ناملايمات به فرزندان معرفي كنند.
7-در برابر اشتباهات فرزندان بايد صبور بود.
8-بايد تازه ترين و دقيق ترين اطلاعات را دربارة موضوعات مختلف اجتماعي از قبيل: مسائل جنسي، مواد مخدر، جرائم و خلافهاي قانوني در اختيار فرزندان گذاشت؛ زيرا كه ممكن است نسبت به اين مشكلات بي توجه يا هراسان باشند. يا تحت تأثير بدآموزي هاي خارج از محيط خانواده گمراه شوند
عوامل موثر بر آمادگي فرزندان نسبت به پذيرش اعتياد
عوامل متعددي مي توانند در آمادگي فرزندان نسبت به پذيرش اعتياد موثر باشند كه به بعضي از آنها به صورت مختصر اشاره مي گردد .
نابساماني هاي خانواده : بگو مگوهاي بين زن و شوهر و گفتگو هاي اختلاف برانگيز در خانواده اولين چراغ سبزي است كه به روي فرزندان چشمك مي زند وقتي فرزندان يك خانواده شاهد اختلاف ديدگاه و نظرات پدر و مادر باشند تعادل روحي و رواني آنها متزلزل مي شود و جهت رهايي از اين استرس خانوادگي جذب باندهاي خلاف و دوستان ناباب مي شوند و اينجاست كه فرد در معرض آسيب قرار مي گيرد . اختلاف هاي خانوادگي به حدي كشنده و آسيب زاست كه روان شناسان توصيه مي كنند طلاق و جدايي بهتر از اختلافات خانوادگي و نابساماني هاي آن است .
دوري از خانواده : روان شناسان از جمله بالبي ( 1989 ) معتقد است كه بعضي از بچه ها چون در دوران كودكي به صورت ايمن و راحت تربيت نشده اند داراي اضطراب جدايي مي شوند يعني وقتي از خانواده دور مي شوند به شدت مضطرب و نگران مي شوند و جهت رهايي از اين تنش ها دست به عوامل متعدد و كارهايي خلاف عرف اجتماعي مي زنند . بنابراين خانواده ها بايداولا : در راستاي تربيت ايمن بچه ها تلاش كنند و ثانيا : مواظب باشند كه دوري از خانواده به بهانه هاي كار تحصيل و ... باعث آسيب هاي اجتماعي به فرزندان نشود .
احساس تنهايي : اريكسون ( 1987 ) معتقد است كه اولين مرحله از رشد فرد عبارت است از احساس اعتماد به افراد مراتب كه از بچه حمايت مي كنند اگر خانواده و بخصوص مادر حمايت هاي عاطفي رواني و جسماني را از بچه ها به نحوي كه آنها احساس امنيت كنند به وجود نياورد باعث مي شود كه در سنين نوجواني و جواني فرد احساس كند كه همه مردم غيرقابل اعتمادند و در وجود خودش احساس تنهايي نمايد هر چند كه در ظاهر در جمع حضور داشته باشد فرد جهت رهايي از اين احساس تنهايي به همسالان جذب مي شود و جهت پذيرش در جمع آنها مجبور است كه هنجارها و رفتارهاي آنها را قبول نمايد و چه بسا اين هنجارها در جهت كارهاي خلاف و در راستاي نقض رفتارهاي اجتماعي مانند اعتياد و ... باشد .
آشفتگي هويت : اريكسون ( 1987 ) معتقد است كه سن 14 – 12 سالگي عبارت است از سن هويت يابي يعني اينكه فرد به جواب سوال من كيستم ؟ برسد و در وجود خودش احساس يكپارچگي هويت و من وجودي بنمايد در غير اين صورت دچار آشفتگي هويت مي شود كه روان شناسان آنرا هويت مشوش مي نامند نقش خانواده ها در بخشيدن به بچه ها اساسي و حياتي است يعني خانواده بايد تشويق هاي به موقع تقويت نقاط مثبت فرزندان و سپردن مسئوليت هاي در حد توان بچه ها در راستاي هويت بخشيدن مطلوب به بچه ها تلاش نمايند در غير اين صورت بچه ها در جهت تلاش براي هويت يابي به دام باندهاي خلاف و گروه هاي بزهكار گرفتار مي شوند .
1- كمبود ارتباط عاطفي بين اعضاي خانواده : خانواده يك كانون اجتماعي است كه ارتباط بين اعضاي آن بايد همراه با احترام متقابل و رعايت حقوق همديگر باشد بخصوص ارتباط عاطفي اعضاي آن بايد همرا با همدلي همدردي و توجه به احساسات همديگر باشد و در مواقع احساس اضطراب و استرس براي يكي از اعضا خانواده ساير افراد بايد به كمك وي بشتابند و با همراهي و همدلي به وي بفهمانند كه تكيه گاه مستحكمي براي وي خواهند بود عكس اين مورد باعث مي شود كه فرد در مواقع بحراني به گروه هاي بيرون از خانواده پناه ببرد و خطر اعتياد و ساير بزه هاي اجتماعي وي را تهديد كند .
2- فقر اقتصادي و فرهنگي : عدم توانايي خانواده در تامين تفريحات سالم و سرگرمي براي بچه ها باعث مي شود كه انرژي متراكم و فراواني كه در سنين نوجواني و جواني در بچه ها وجود دارد به صورت سالم و در راستاي فعليت بخشيدن به استعدادهاي آنها تخليه نشود و اينجاست كه بچه ها در جستجوي اين تخليه هيجاني دست به كار هاي خلاف بزنند و جرقه هاي اعتياد را در وجود آتشين انرژي نهفته خود به وجود آورند از لحاظ فرهنگي نيز عدم آگاهي خانواده ها به شيوه هاي تربيتي بچه ها عدم آگاهي از مراحل رشد و عدم آگاهي از چگونگي برخورد با فرزندان خود موجب مي شود كه راه صحيح و درست تربيت طي نشود و چه بسا فرزندان اين گونه خانواده ها در بسترهاي بزهكاري گرفتار گردند كه اعتياد يكي از آنهاست .
3- عزت نفس پايين فرزندان : كوپر اسميت ( 1980 ) عزت نفس را احساس ارزشمندي فرد نسبت به خودش مي داند يعني اينكه فرد براي خودش احترام قائل شود اين احترام به خود در درجه اول ريشه در خانواده دارد خانواده بايد با تشويق كارهاي مثبت بچه ها و احترام به آنها اين باور را در آنها به وجود آورد كه آنها ارزشمند هستند و اين ارزش جداي از خصوصيات آنهاست وگرنه فردي كه احساس ارزشمندبراي خودش نكند به راحتي به كارهاي خلاف و از جمله اعتياد دست مي زند .
4- افت تحصيلي : بچه ها ممكن است در دوران تحصيل دچار افت هاي تحصيلي شوند خانواده ها بايد ضمن شناخت علل افت تحصيلي بچه ها با اين پديده برخورد منطقي سالم و متناسب با ظرفيت هاي روحي و رواني بچه بنمايند و اگر چنين نباشد افت تحصيلي باعث شكست روحي و عاطفي در بچه ها شده و ممكن است جهت رهايي از آن دست به اعمال خلاف هنجارهاي اجتماعي از جمله اعتياد بزنند .
5- شيوه هاي تربيتي : روان شناسان معتقدند كه شيوه تربيتي همرا با استبداد و با آزادي مطلق به بچه ها مطلوب نيست بلكه بهترين شيوه تربيتي عبارت است از شيوه اقتدار گرايانه يعني ضمن كنترل بچه ها و دادن اختيار عمل به آنها اعمال خلاف را همراه با دليل و منطق نكوهش مي كنند و فرزند خود را متناسب با توانايي هايش تربيت مي كنند و ضمن اينكه قدرت و اقتدار اوليا حفظ مي شود بچه ها نيز در كانونخانواده داراي اختيار عمل و دخالت در كارهاي خانه را دارند تنها همين شيوه تربيتي است كه بچه ها را در مقابل آسيب هاي اجتماعي محفوظ نگه مي دارد .
6- نداشتن هدف : هر فردي كه در زندگي هدف نداشته باشد دچار تزلزل روحي و رواني مي گردد و جهت رهايي از اين نقش ها به كارهاي خلاف روي مي آورد . خانواده ها مي بايست در همان دوران اوليه رشد به بچه ها توجه كافي بنمايند و هدفش از تحصيل كار و كلَا وجودش در زندگي براي چه هدفي است ؟ خانواده ها بايد هدفمندي را متناسب با استعدادهاي بچه ها در وجودشان بارور سازند تا فرزنداني داراي شخصيت هدفمند باشند كه هيچ آسيبي آنها را تهديد نخواهد كرد .
خلاصه خانواده نقشي اساسي و حياتي در پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي بخصوص اعتياد دارد ايفاي درست و مناسب اين نقش در خانواده باعث مي شود كه فرزندان داراي شخصيت هاي سرسخت در مقابل آسيب هاي اجتماعي باشند و به راحتي به خواسته هاي نامعقول و رفتارهاي ناپسند از جمله اعتياد ((نه)) بگويند و صداي اين نه را در تمام سلولهاي بدن خود احساس كنند . به اميد آن روز
علل گرايش به اعتياد
علل گرايش به مواد مخدر و داروهاي روان گردان و وابستگي به آنها از ديدگاه هاي مختلف عبارتند از: معاشرت با دوستان معتاد و منحرف، طرد شدن از جانب اطرافيان به خاطر تخلفات جزئي، عدم تفريحات سالم، دسترسي آسان به مواد مخدر در جامعه، بي نظمي جامعه، داشتن زمينه ارثي، درد يا بيماري جسمي، فقر و بحران هاي اقتصادي. همچنين انواع افسردگي، انحرافات جسمي، ناپايداري عاطفي و احساسي، اضطراب، سرخوردگي و... نيز باعث مي شوند فرد به سوي استفاده از اين مواد گرايش بيشتري پيدا كند.
ادامه دارد
نظرات شما عزیزان:
هدیش
ساعت20:25---7 خرداد 1390
سلام مجدد
ممنون از لطفتون
دوست گرامی شما هم لینک شدید.
اسفندیاری
ساعت10:43---6 خرداد 1390
سلام
وب خوبی دارید امیدوارم موفق باشی اگر خواستی می تونی من رو با نام مدیریت آموزشی در پیوند هات بزاری و با پیام در وبم اگر خواستی نامی را که می خواهی در پیوندهایم قرار بدم رو بفرستید
با تشک
sina
ساعت15:20---31 ارديبهشت 1390
لينک شما تاييد شد
از همکاري شما صميمانه متشکريم لطفا اين لينک باکس را به دوستان خود پيشنهاد دهيد تا آمارتان فوق العاده افزايش يابد
توجه فرماييد در صورت حذف لينک باکس از سايتتان لينک شما بخودکار از لينک باکس حذف خواهد شد
باتشکر مديريت لينک باکس