«۹» سال اول زندگی ما ، گویی رقم زننده ما بقی عمر ماست ،آنچه ازهیجانات ، کیفیات و کمیات پیرامون این دوران مارا دربر بگیرد درطول عمرما تاثیر گذاراست برهمین نظر است که نقش آموزشهاو پرورشهای این دوران بسیار با اهمیت وپررنگ است.
اصولاً نقاشی کودک میتواند به نوعی باعث بروزوتجلی هیجانات ،توسعه کیفیت دیداری وذهنی گردد. این ر حالیست که با این مقوله خیلی سطحی و کم اهمیت بر خورد می گردد.
با این توضیحات نقش آموزش نقاشی ( در قالب پرورش خلاقیت دیداری ) اهمیت خاصی پیدا می کند .- -
از مواردی که باعث میشود تا والدین نقاشی کودکان را ( در گروه الف ) جدی نگیرند یا اصولاً آن فرصت ( بسیار ) طلایی را از دست دهند به دلیل نا آشنایی با مفهوم انتزاع در آثار کودک می باشد . متاسفانه بعضی از معلمان نقاشی نیزنا آگاهانه سعی دارند تا این روند انتزاع نگری کودکان را به نوعی از بین ببرند که این کار به حس جویندگی وجستجو گری درونی کودک لطمه وارد خواهد کرد و متاسفانه بخشی ازعملکرد آموزشی (ونه پرورش درخلاقیت بصری ) و مربیان نقاشی به سفارش و تاکید والدین صورت می پذیردکه لازمست کارشناس توانمند در بخش خلاقیت دیداری روشهاو طرق مناسب را به والدین گوشزد نماید.
با این مقدمه بد نیست تا اندکی با مفهوم انتزاع نگری در کارهای کودکان زیر ۷ سال آشنا شده و بدانیم چه روشی باید با ایشان داشته باشیم – امید است در مقالات دیگر به انتزاع نگری و کارهای انتزاعی گروه سنی « ب» یعنی ۷ تا ۹ سال نیز بپردازیم.
مفهومی کلی ازانتزاع در نقاشی کودکان وبرخوردما
شاید خیلی از والدین درک درستی از نقاشی های درهم و بر هم کودکانشان نداشته باشند وحتی ممکن است (باتأسف) بعضی از ایشان کودکانشان را بدلیل رسم اینگونه نقاشی ها مسخره یا ملامت نمایند. بعضی افراد وقتی چیزی را درک نکنند یا با تصاویرو معیار شناخته شده قبلی آنها نخواند آنرا مورد سوال قرار داده یا اصل آنرانیز تکذیب می نمایند. قبل ازهرچیز باید تعریفی از انتزاع در هنرهای تجسمی ارائه نماییم :
رویین پاکباز در دایره المعارف هنر در ذیل معنی و مفهوم انتزاع می گوید:
« درمعنای عام ، جداکردن صفت یاخاصیت مشترک میان چند چیز،و تاکید براین وجه مشترک است. به عنوان مثال می توان انتزاع دایره را صورت انتزاعی تمامی چیزهای گرد دانست.انتزاع درهنر، زبده گزینی از طبیعت معنی میدهد ، و روش های گوناگون دارد. مشخصه بسیاری از روشهای انتزاع ، به درجات مختلف، این است که سنت بازنمایی واقعیت شهود و محسوس را کنار می گذارد و یا کم اهمیت می شمارد وابداع واقعیتی تازه برای ادراک بصری را کارکرد اساسی هنرمی داند. »
اکثراً « انتزاع » در مقابل کلمه آبستره (۱) به کار برده شده و به معنی کیفیتی است که در طبیعت مصداقی واقعی ندارد و به نوعی زائیـده ذهن و تخیل انسان است. بعضی از منتقدان معتقد هستند انتزاع معنـای تام کلمه آبستره را نمی نمایاند وکلمه « مجرد » را در مقابل آن می گذارند، مجرد فضائی است بین بودن و نبودن. از آنجهت هست که ما آنرا درک یا فهم می کنیم و از جهتی ملموس نیست مثل موسیقی ، مثل حروف مقطعه درقرآن؛( کیفیت های فرد را با مکاشفه و در صورت رشد با مشاهده میشود رویت کرد) امضا افراد نیز خطوطی انتزاعی ومجرد و ناب است که ازآنالیز آن می شود به خصوصیات روانی امضا کننده نیز پی برد.
همین منتقدان معتقدند که انتزاع به نوعی ملموس واستخراجی از طبیعت است، تصور کنید هنرمند نقاش ازطبیعتی بیجان با رنگ و روغن نقاشی بکشد ودر زمانی که رنگها خیس هستند روی آن نقاشی را با کاردک پاک کند و سپس فضای باقیمانده ناشی از درهم شدن رنگهارا۹۰درجه بچرخاند وسپس روی تعادل آن از حیث تیرگی وروشنی رنگ کار کند آنگاه بیننده حس می کند این تابلو برگرفته شده از یک فضای خیالی و نوعی توهم است. یا تجسم کنید یک عکاس از نورها و سایه ها و ترکیب غبار داخل یک اتاق عکسی تهیه نماید که چون بیننده برای آن منشا واقعی قائل نیست ، آنرا آبستره و کاملاً زائیده ذهن فرض می نماید؛ این درحالی است که عکاس از یک انتزاع شکل گرفته عکاسی کرده و کاملأ زائیده ذهن نیست. (تصویر۲) پس متوجه می شویم اصطلاح (مجرد) درمقابل مفهوم آبستره درهنرنقاشی چندان معمول نیست ( به نظرنگارنده این دستـه بندی صحیـح است ) و دراکثر ترجـمه ها یا نـقد ها « انتزاع » را به کارمی برندما هـم ناچاربه آن تن می دهیم . (۳)
انتزاع در آثار کودکان ناشی از دلایل زیر میتواند باشد:
۱-ذهن کودک هنوز در دنیای حقیقی به سر می برد و آن را نیز به شکل واقعی می بیند ولی نمی فهمد دراصل وقایعی را که مشاهده می کند از دریچه احساس خویش آنها را می نگرد.( کودکان آنچه را می فهمند و لمس می کنند زودتر به تصویرمی کشند).
۲-کودک آنچه در عالم واقع هست را درک می کند و می فهمد ولی دستش او را یاری نمی کند تا آن موضوع را ترسیم کند .
۳- کودک ساختارها را با مداد می زند ، یعنی مداد بیشتر او را به جنبه های واقعی اشیاء نزدیک می کند ولی وقتی رنگ خصوصاً رنگ گواش ، آبرنگ استفاده می نماید، مقهور هیجانات ناشی از رنگ می شود .(۴)
قرآن کریم رنگ را نشانه ای برای دانشمندان و خردمندان میداند.(۵)
برای بررسی دقیق تر باید نور ناشی از رنگها را در نقاشی نیز مد نظر قرارداد (چون هر رنگی طول موج خاص خود را دارد، برای همین تقاوت رنگها را حس و درک می کنیم پس فرایند رنگ را بصورت نور رنگ بیان می کنیم.
کارشناسان هنری نیز از بررسی رنگهای کنار هم و تاُثیر کلی آنها نیز به تحلیل انرژی های اثر نیز می پردازند در حقیقت روان انسان بدنبال تعادل می گردد و برای رسیدن به این تعادل باید خلاء های خود را به بهترین نحو و با امکانات موجود پرنماید. اگر کسی را در اتاق قرمز رنگی قرار دهند ، آن شخص به دنبال رنگ متضاد آن (سبز) می گردد تا خلاء آنرا برای رسیدن به (نور) پر نماید، اگر آنرا درواقعیت پیرامون خودش نیابد حتماً در ذهن و خیالش می جوید.(۷)
در درون رنگهایی که کودک روی کاغذ می گذارد او در جستجوی چیزی ست ، چیزی فراتر از واقعیت ، بنه نظر می رسد کودک با نور رنگ بهتر در خیال و روُیا فرو میرود وبا آن رویاها حقیقت خودش را کاوش ،جستجو یا خلاءهایش را پر میکند تا خط، نقطه و سطح، و احتمالاً حجم ( کودکان ۴ تا ۷ سال درک خاصی ازحجم آنهم به معنای نیو تنی آن (سه بعد) در نقاشیهای شان ندارند، مگر مواردی که کارشناس پرورش خلاقیت او را با کلاژ آثار حجمی روی کاغذ درگیر میکند تا او حجم را بهتر بشناسد و ببیند )
۴-همانطور که اشاره شد فرایند های انتزاعی خیال گونه وشبه رویا هستند . خود فرایند رویا کاملاً مجرد وانتزاعی است.
نظرات شما عزیزان: