ادراک تعاملات زبان کودکان از همان دوران کودکی یعنی زمان شروع یادگیری زبان به صورت تیپیک توسط محققان علاقمند و جامعه شناسان کودک مورد مطالعه قرار گرفته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پیشگیری نوین، این تحقیقات بر روی روند توسعه کلامی و همچنین بر روی کودکانی که ناتوانی کلامی دارند، تمرکز کرده است.
شناسایی و کشف استراتژی هایی که کودکان در بحثها به منظور کسب قدرت و تسلط به کار می برند، نکته ایی است که بسیار مورد توجه این محققان قرار گرفته است.
به تازگی، رویکردهای متفاوت دیگری هم در زمینه درک زبان کودکان مطرح شده است. یکی از آنها دیدگاه جامعه شناسی کودکی است.
این رویکرد تعاملات پیچیده زبان را با توجه به ادبیات نوجوانان در ارتباط با یکدیگر و یا با بزرگسالان را بررسی می کند.
این دیدگاه روشهای نوینی در تشخیص تواناییهای ارتباطی و درک تعاملات کلامی و غیرکلامی نوجوانان فراهم میسازد.
ادراک تعاملات زبان بر اساس نظریه های بسیاری از قبیل، "شناخت و توسعه زبان"، پیگت Piaget در سال 1959 و نظریه فرهنگی - اجتماعی وایگوت اسکای در سال 1986 و... مورد مطالعه قرار گرفته است.
این نظریه ها، کودکان را به عنوان کاربران - زبان در حال توسعه توصیف می کنند. از این رو تاکید می کنند، کودکان به طور کامل صلاحیت درک و استفاده از زبان به عنوان یک ابزار مهم در برآوردن احتیاجات شان مانند نوجوانان یا بزرگسالان را ندارند.
این مربیان هستند که زمینههایی برای رشد کودکان و استفاده از زبان در یک محدوده مفهومی، موقعیتهایی را فراهم میسازند. کودکان نقش مهم همیاری و شراکت را در ابتدای زندگی یاد میگیرند، اما توانایی آنها در نمایش قدرت ومقام شان که یک فرآیند جدایی ناپذیر در دنیای اجتماعی آنهاست، کاملا بحث بر انگیز است. چرا که کودکان نظام اجتماعی خود را در درون گروه های همسالان خود خلق می کنند.
در این نظام اجتماعی آنها یاد می گیرند چگونه به اهداف نامناسب خود دست یابند. آنها استراتژی های ارتباطی خود را برای کنترل و نفوذ اجتماعی خود به کار می برند.
واتزلاویک، بیوین و جکسون در پی تحقیقاتی در سال 1967 ادعا کردند دو وضعیت تحت عنوان وضعیت ناپایدار و وضعیت پایدار در تبادلات ارتباطی عوامل مهمی را به خدمت می گیرند. تاکید آنها بر روی شخصیت غالب یا شخصیت تابع است که در ذات خود یک شرایط مثبت یا منفی تلقی نمی شود.
دقیقا مانند بزرگسالان، کودکان نیز نیاز دارند، یاد بگیرند که از عهده هر دو نقش خود برآیند. مطالعه بحث های کودکان یک روش آنالیزی برای بررسي پویایی کودکان در ارتباط نزدیک اجتماعی فراهم می سازد.
بررسی ادبیات ( سواد ) کودکان در بحثها نشان میدهد که این بحث ها توجه خاص بسیاری از محققان را بر روی تعاملات بحث انگیز مانند: طبیعت، ساختار، ظهور و تصمیم گیری جلب کرده اند.
آنچه که از این مطالعات بدست آمده، مشخصه ویژه کلی بحثهای کودکان مانند مخالفت آشکاری است که دارای فرم های متفاوتی است. زنجیره نزاع های موجود در بین نوجوانان در نتیجه تلاش های همیارانه است که به واسطه واکنش های درونی تعامل کنندگان در بحث های آشکار توسعه یافته است.
این زنجیرههای بحث انگیز بر اساس یکی از این سه خصوصیات اولیه است؛ "بازگویی"، که تکرار اظهارات دیگری است. تشنج، که این هم اظهارات پی در پی قویتر، طولانی تر یا بسیار توهمی است و تناقض گویی، که اظهارات پی در پی در تناقض با اظهارات قبلی است.
بحثها به وسیله نقشهای مورد نظر تنظیم شده است که در تعین وضعیت برنده یا بازنده برای تعامل کنندگان به کار برده می شوند.
در حالی که این ادبیات یک زمینه اولیه برای درک بحثهای کودکان بوجود آورده است، تعداد اندکی از محققان بر روی جنبه ها ی مهم قدرت در این تعاملات تمرکز کرده اند. مانند: همبستگي های اجتماعی، وضعیت اجتماعی همسالان و...
نکته دیگری که در این تحقیقات بسیار مورد توجه قرار گرفته است، توانایی و مهارت های کودکان و نوجوانان در برقراری یک ارتباط مطلوب است. محققان معتقدند که مهارتهای برقراری یک ارتباط خوب بسیار حائز اهمیت است.
چرا که این مهارتها ما را در حل موفقیت آمیز مسائل و ایجاد یک رابطه شخصی خوب توانا میسازد. این امر به همان اندازه که در مورد بزرگسالان از اهمیت خاصی برخوردار است، در مورد نوجوانان هم مصداق دارد.
تحقیقات نشان میدهد که فرایند برقراری ارتباط با دیگران فرایندی است که از زمان تولد شروع شده و در طول مسیر زندگی افراد ادامه می یابد.
کودکان دبستانی درشرایط سنی هستند که توانایی های مورد نیاز آنها از قبیل : ابراز وجود، گوش دادن به دیگران، نحوه برقراری ارتباط موفقیت آمیز، بیان افکار و احساساتشان همه به سرعت در حال توسعه و تغییر است.
تحقیقات محققان حاکی از آن است که این بچهها اغلب برای یادگیری چگونگی برقراری ارتباط خوب از خود اشتیاق نشان میدهند. البته باید گفت افراد در هر سنی که باشند، ممکن است در بیان افکار و احساساتشان دچار مشکل شوند که این کودکان نیز از آن مستثنی نیستند.
گاهی، یافتن کلمات صحیح برای بیان خواسته خود بسیار دشوار است، یا اینکه وضعیت چنان ترسناک به نظر میرسد که از بیان آنچه که واقعا احساس می کنیم، خجالت می کشیم؛ گاهی از اینکه با گفتاری مورد تمسخر سایرین قرار بگیریم و یا اینکه این گفتار باعث شود دیگران ما را طرد کنند، میترسیم.
به طور کلی تمامی این موارد در بین همه انسان ها بخصوص در بین نوجوانان که در شرایط خاص احساسی و تغییر و تحولات دوران بلوغ هستند، عمومیت دارد.
نکته مهمی که باید به آن اشاره شود این است که ارتباط یک فرایند دو سویه است. توانایی گوش دادن یک رکن اصلی در ارتباطات موثر شخصی و لازمه پیوند حسی و همدلانه با سایرین است. از طرف دیگر، تعدادی از نوجوانان این امر را، آن هم با دقت فراوان یافته اند.
محققان به این نتیجه رسیدهاند که میتوان کودکان را به فکر کردن در باره اهمیت بیان آنچه که میاندیشند و یا احساس میکنند، تشویق کرد و بر همین اساس تعدادی از قوانین ساده که می تواند در برقراری یک ارتباط مؤثر به نوجوانان کمک کند را مطرح می کنند. این قوانین عبارتند از:
- فکر کردن پیش از تکلم
- فریاد نزدن
- به وضوح سخن گفتن
- بیان صحیح احساسات خود به دیگری
- بیان صریح هر آنچه که می خواهید، بگویید
- گوش دادن با دقت