احساسات و هيجانات(1) نويسنده:نسرین امامی نایینی

آموزش پیش از ازدواج‘ خانواده‘ مهارتهای زندگی‘ وغیره
آموزشی
نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آموزش پیش از ازدواج‘ خانواده‘ مهارتهای زندگیو آدرس mahmoodi.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

همه مانند آدم آهني سرد و خشك روزهاي عمر خود را پشت سر مي‌گذاشتيم و هيچ شور و هيجاني در ميان نبود. به راستي چگونه مي‌توان معنايي براي اين نوع زندگي پيدا كرد؟! و آيا هيچ يك از شما قادر بوديد چنين زندگي را تحمل كنيد؟
احساسات و هيجانات نقش بسيار مهمي را در زندگي ما انسان‌ها ايفا مي‌كند. احساسات نه تنها به زندگي ما پويايي و حيات مي‌بخشد، بلكه يك ابزار ارتباطي هم به حساب مي‌آيد. وقتي دوستتان غمگين و عصباني است، شما پي مي‌بريد كه مشكلي براي او پيش آمده و وقتي خوشحال است شما اين پيام را دريافت مي‌كنيد كه اوضاع بر وفق مراد اوست.
از سوي ديگر، بسياري از مواقع نزديك شدن انسان‌ها به يكديگر و برقراري پيوندهاي صميمانه و يا دورشدن آنها از همديگر ناشي از چگونگي و نحوه‌ي درك هيجاني آنان است. مسلماً زماني كه بتوانيم احساسات خود را به درستي به ديگران منتقل كنيم و زماني كه بتوانيم برداشت و تفسير صحيحي از احساسات و هيجانات ديگران داشته باشيم، برخوردهاي ما با آن‌ها مناسب‌تر خواهد بود. پختگي رفتاري و برخوردهاي مناسب، منجر به شكل‌گيري روابط صميمانه خواهد شد. برعكس زماني كه نتوانيم احساسات خودمان را به شكل مناسبي بيان كنيم و نتوانيم احساسات ديگران را درك كنيم، برخورد مناسبي هم با آنها نخواهيم داشت. برخوردهاي نامناسب منجر به سست شدن ارتباطات عاطفي افراد و دور شدن آنها از يكديگر خواهد شد.
تعريف هيجان و احساس
     واژه‌ هيجان كه با واژه‌هاي شور، احساس و عاطفه شباهت‌هاي زيادي دارد به معناي هر نوع برانگيختگي ذهن و بدن است. همان‌طور كه اشاره شد، هيجانات، احساسات و عواطف بخشي از وجود ما هستند. ما تا زماني كه زنده هستيم. نسبت به دنياي پيرامون خود حساس هستيم و از آنها تأثير مي‌پذيريم. در واقع، هيجان، احساس و عاطفه پديده‌هايي هستند كه ما هر روز با انواع مختلفي از آن درگير هستيم. مسايلي مانند عشق، غم، شادي، خشم و عصبانيت و بسياري ديگر از حالت‌ها كه قطعاً همه‌ي ما تك‌تك آنها را به‌خوبي مي‌شناسيم و همه آنها را احساس كرده‌ايم، محتواي هيجان، احساس و عاطفه ما را تشكيل مي‌دهد.
     با وجود اينكه احساسات در زندگي انسان‌ها مشترك است ولي هر يك از ما دنياي هيجاني مخصوص به خود داريم، كه تماماً به خودمان تعلق دارد و شبيه به هيچ كس ديگر نيست. اگر دنياي احساس ما شبيه يك تابلوي نقاشي باشد، هر كس تابلوي نقاشي خاص خود را دارد با رنگ‌ آميزي متفاوت و موضوع متفاوت. براي اينكه متوجه اين تفاوت‌ها شويم، مي‌توانيم به حالت‌هاي هيجاني خود و ديگران در يك موقعيت مشابه توجه كنيم. براي مثال شما و همسرتان پشت چراغ قرمز راهنمايي ايستاده‌ايد و منتظر سبز شدن چراغ راهنمايي هستيد، كه به ناگاه ماشيني از پشت با سرعت به ماشين شما مي‌زند. آيا احساس شما و همسرتان از نظر نوع و شدت كاملاً شبيه به يكديگر است؟ آيا شما و همسرتان به يك شيوه اين احساس را بروز مي‌دهيد؟
     انسان‌ها در طول زندگي با احساسات مختلفي درگير مي‌شوند. بعضي از اين احساسات خوشايند است و به انسان انرژي مي‌دهد، مثل شادي و عشق. برخي ديگر احساسات خوشايند نيست و انسان‌ها معمولاً از آن مي‌گريزند، مثل ترس، خشم، غم. داشتن اين احساسات در دراز مدت مي‌تواند مخرب باشد. ولي آنچه مسلم است، همه‌ي ما هم احساسات خوشايند داريم و هم احساسات ناخوشايند و وجود هر دو نوع احساس لازم و ضروري است.
حال ممكن است اين سؤال براي شما پيش آيد، كه منظور از شادي چيست؟ غم يعني چه و ترس چيست؟ براي دست يافتن به معنايي مشترك، اجازه مي‌خواهم به تعريف جداگانه هر يك از اين مقولات بپردازم.
شادي: شادي يكي از خوشايندترين احساساتي است كه به ما دست مي‌دهد. وقتي شاد و سر‌حال و با نشاطيم، بيشتر دوست داريم با ديگران باشيم. با اطرافيانمان مهربانانه‌تر رفتار مي‌‌‌‌‌‌كنيم و حتي كارهايمان را با علاقه‌ي بيشتري انجام مي‌دهيم.
     آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده‌ايد، كه چه چيزهايي شما را شاد مي‌كند؟ بيشتر در چه مواقعي و با چه كساني شاد هستيد؟ در دنيا چيزهاي زيادي هست كه مي‌تواند ما را شاد كند. ممكن است ديدن بعضي منظره‌ها يا شنيدن بعضي صداها باعث شادي ما شود. ممكن است وقتي كارهاي خاصي را انجام مي‌دهيم شاد شويم و يا وقتي ديگران كارهايي را براي ما انجام مي‌دهند، احساس خوشحالي كنيم. گاهي هم فكر كردن در مورد حوادث خوبي كه در گذاشته اتفاق افتاده، مثلاً سالگرد ازدواج، يا حوادث خوبي كه ممكن است در آينده اتفاق بيفتد مثل پاداش آخر سال باعث خوشحالي ما مي‌شوند. همين طور كه ملاحظه مي‌كنيد، شادي و خوشحالي ممكن است علت‌هاي زيادي داشته باشد، گاهي اين احساس را خود ما براي خود به وجود مي‌آوريم و گاهي نيز ديگران باعث ايجاد شادي در ما مي‌شوند.
غمگيني: غمگيني پديده‌اي كاملاً طبيعي است، كه همه آن را احساس مي‌كنيم. غمگيني هم طبيعي است و هم ناخوشايند. غمگيني بر عكس شادي، احساسي است كه هيچ كس آن را دوست ندارد. معمولاً وقتي غمگين هستيم، بي‌حوصله و كسل مي‌شويم. ممكن است گريه كنيم، دوست داريم تنها باشيم و حتي ممكن است حوصله‌ي دوستان صميمي‌امان را هم نداشته باشيم، و يا كم طاقت مي‌شويم و زود از دست ديگران عصباني ‌شويم. همچنين ممكن است حوصله‌ي انجام هيچ كاري را حتي كارهايي كه خيلي دوست داريم و از انجام آن لذت مي‌بريم نداشته باشيم. همه اين حالت‌ها در هنگام غمگيني، عادي و طبيعي است و هر كسي كه غمگين مي‌شود ممكن است كه همه يا بعضي از اين حالت‌ها را داشته باشد، ولي وقتي غمگيني برطرف مي‌شود، اين حالت‌ها هم از بين مي‌روند.
آيا مي‌دانيد بيشتر چه چيزهايي شما را غمگين مي‌كند و علت غمگيني شما چيست؟ چند دقيقه‌اي فكر كنيد و سپس پاسخ‌هايي را كه به ذهنتان مي‌رسند بيان داريد.
 
 


 

غمگيني هم مثل شادي علت‌هاي زياد و مختلفي دارد. چيزهاي مختلفي ممكن است باعث غمگيني ما شود. گاهي اعمال و رفتار ديگران ما را غمگين مي‌كند، گاهي هم خود ما كارهايي انجام مي‌دهيم، كه بعداً باعث غمگيني در ما مي‌شود. گاهي با فكر كردن به حوادث ناخوشايندي كه در گذشته اتفاق افتاده، خود را غمگين مي‌كنيم و گاهي هم حوادثي براي ما و يا ديگران مثل جدايي، بيماري و … پيش مي‌آيد كه ما را غمگين مي‌كند.
عصبانيت: عصبانيت هم مانند شادي و غمگيني يك احساس كاملاً طبيعي است و هر انساني در زندگي خود بارها و بارها عصباني مي‌شود. اگر چه عصبانيت احساس ناخوشايندي است، ولي نبايد تصور كرد كه احساس بدي است ويا كسي كه عصباني مي‌شود آدم خوبي نيست. عصبانيت در بسياري از مواقع سبب مي‌شود براي حفظ منافع خود پايداري نشان دهيم، نه آنكه مانند يك برده‌ي ترسو سربه زير باشيم! در واقع عصبانيت غريزه‌اي براي دفاع از حقوق از دست رفته‌امان است.
هرگاه رفتار توام با انگيزش و معطوف به هدف به مانعي برخورد كند، ناكامي بوجود مي‌آيد و اين ناكامي منجر به عصبانيت مي‌شود و در نهايت اين عصبانيت ممكن است منجر به خشم شود. اما توجه به اين نكته ضروري است كه عصبانيت و خشم به يك معنا نيستند. خشم عصبانيتي است كه به طور صحيح مهار نشده و بنابراين به خطا رفته است. ولي با اين وجود، خشم هم مانند عصبانيت، احساسي كاملاً طبيعي است و كه هر انساني در زندگي به كرات خشمگين مي‌شود.
از سوي ديگر، توجه به اين نكته ضروري است، كه اگر چه خشم و عصبانيت احساساتي طبيعي هستند، اما صدمه زدن به خود، ديگران و يا اموال و اشياء اصلاً طبيعي نيست. ما مسؤول اعمال و رفتار خود هستيم و بنابراين بايد راه‌هاي مفيد بيان عصبانيت را ياد بگيريم.
حال كه فهميديم اين احساسات طبيعي هستند و هر كسي در زندگي خود آنها را تجربه مي‌كند، آيا دوست داريد با اين احساسات بيشتر آشنا شويد؟ وقتي كسي عصباني مي‌شود چه حالت‌هايي پيدا مي‌كند؟ آيا تا به حال صورت كسي را كه عصباني است، ديده‌ايد؟ صورت او چگونه است؟ فكر مي‌كنيد هنگام عصبانيت چه اتفاقي در بدن مي‌افتد؟

ادامه دارد


چاپ این صفحه

نظرات شما عزیزان:

emad
ساعت7:35---19 خرداد 1390
با سلام آدرس وبلاگ شما در پیوند های ما ثبت شده است لطفا ما را در پیوند وبلاگ خود قرار دهید. با تشکر مدیریت وبلاگتخصصی علوم پزشکی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 17 خرداد 1390 ] [ 20:17 ] [ میر محسن محمودی ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتان خوش آمدید >mohsen_mir@mihanmail.ir
امکانات وب